نی نینی نی، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

کنجد

بدون عنوان

سلام ژیگرم!! خب من فردا وقت دکتر دارم و دیگه امیدوارم بفهمم تو شیطون بلا چی هستی! برات نگفتم آخرین باری که با بابات رفتیم برای ان تی اسکرینینگ چی شد. بابا کلی از دیدنت زوق کرده بود و دایم لبخند میزد! بعد هم همزمان که دکتر کار میکرد بابات گفت "این کره خر به من رفته ! هم دماغش و هم گوشاش که بله!!!" من اول فکر کردم شوخی میکنه اما هیچ شوخی درکار نبود!!!! تو هم که همچین خوابیده بودی که گور بابای دنیا!!! بعد دکتر یکم پروب رو تکون داد و تو پریدی!!! قربونش برم! چند روز پیش هم با بابایی و خاله نگین رفتیم خیابون بهار و یه عالمه چیز دیدیم یک ست شامپو ، لوسیون، بابل بات ..."مادر کیر"  هم خریدیم به عنوان اولین خرید. ...
22 تير 1390

6 تیر تولد بابا

٦ تیر تولد بابا بود، همون روز ساعت 4 هم من وقت سونو برای  "ان تی سکرینینگ" داشتم تازه صبح هم باید میرفتم فوق تخصص غدد... از قسمت سونوگرافی خواهش کردم  همون صبح کارم رو انجام بدن ولی خانمه گفت دکتر تازه ساعت 3:30 میاد.... آخه میخواستم برم کادوی بابا رو بخرم و کلی کار داشتم (از سر کار مرخصی گرفته بودم) به هر حال... بعد از دکتر غدد رفتم دنبال کادوی بابا که قرار بود یه کیف چرم بخصوص و یک کیف کمری باشه... چقدر هوا گرم بود از حال رفتم آخرش هم پیدا نشد که نشد. ولی شب رفتیم موفتار و دوتا استیک خیلی خوشمزه زدیم تو رگ! اگه بدونی چقدر خواهش و تمنا کردم تا بابات راضی شد! حالا خوبه من دعوتش کرده بودم!      ...
16 تير 1390

I cant wait longer...

                                                        I cant wait any more... I want to know if you are a boy or a girl  My father says if he was me he wouldnt do an ultrasound and would let it come as a surprise but the problem is that I CAN'T Worse for worse, I will not know this even in the next sono. God! I have to wait at least another 6 WEE...
29 خرداد 1390

روز پدر مبارک!

Some one has said :Dad, you're someone to look up to no matter how tall I've grown... and your dad is definetly so                                     دیروز روز پدر بود. اولین سالی که بابا هم به جمع باباها پیوسته! بابای شما دیروز تا لنگ ظهر خوابید...مثل همیشه...عیبی نداره چون فکرکنم وقتی تو دنیا بیای دیگه نتونه به این راحتی ها بخوابه!! دیروز ظهر رفتیم خونه بابای من. بنده خدا یک چلو مرغ عالی درست کرده بود و بابات هم میگفت که من باید ازش یاد بگیرم! ت...
29 خرداد 1390

My own childhood-1

There is not a single day (or even moment) that I don’t think about you; if I didn’t write for a while, its because I don’t want to write rubbish…! Let me tell you about my childhood….I think I had a wonderful one and I have always hoped to be able to create the same for “you”. I am not quite sure how?... And things have changed a lot In the hot weather of Ahvaz and during the Iraq-Iran war with the least facilities for a child... We had a very big house, in fact the biggest house in Kian Pars in Ahvaz, which is considered the most elite part of the city. I remember I had a black board and...
12 خرداد 1390

روز مادر مبارک!---God wanted to be everywhere, therefore He created Mothers

امروز که من هم به جمع مادرها پیوستم  از همیشه بیشتر جای خالی مادرم رو احساس میکنم. آه اگر بود مثل همیشه نعمت بود. چقدر سوال داشتم ازت دیروز... آخرش سونیا باهام اومد و با کلی ترس و لرز رفتیم بیمارستان. چقدر خانم دکتری که اونجا بود بد اخلاق بود.نه ملاحظه همکار بودنم رو کرد نه نگرانیم رو بعنوان یک مامانی که تازه اول راهه و کلی هم ترسیده... اینها مهم نیست مهم اینکه تو سالم بودی و من قلب کوچولوت  رو که اندازه یک نقطه هست دیدم! قربون قلب کوچولوش برم که انقدر تند تند میزنه! اولین عکس 8 هفتگیت رو فردا upload میکنم...به بابا نشون دادم، کلی ذوق کرده بود! و میگفت اینجوری تا آخر 9 ماه من همه رو دق میدم. ...
3 خرداد 1390

سلام مامان! سلام کنجد من!

سلام عزیزم! سلام کنجدم! اول بگذار بهت بگم چرا اسم وبلاگ رو کنجد گذاشتم. تو الان 6 هفتته، یعنی 6 هفته است که تو شکم مامانی ! و من هفته پیش خبر دار شدم. من و بابا خیلی خوشحال شدیم بعد من رفتم تو اینترنت و کلی مطلب خوندم. اونجا نوشته بود تو به اندازه یک کنجدی و از اون موقع من نمیتونم قربون صدقه کنجدم نرم!    امروز به بابا میگم که برات یک وب لاگ درست کردم و اگر اون فرصت کنه و اینجا چیز بنویسه، خیلی خیلی بهتر از من مینویسه. امیدوارم صحیح و سالم دنیا بیای و من بتونم همه کاری بکنم که این دنیا برات جای مهربونتری باشه. راستی تو این هفته قلبت شروع به زدن کرده. با قلب پاکت برای بابا بزرگ دعا کن. دعا کن هیچیش نباشه. قربانت ماما...
3 خرداد 1390

چه شکلی میشی؟ به کی میری؟

عمه معصوم میگه: "اگه به بابابش یا به آقای دکتر (یعنی بابای من) بره خیلی خوشگل میشه" ! من سبزم بابابت هم همینطور...منم امیدوارم به بابابزرگ بری چون اون سفیده!! وگرنه مثل دختر عمه هات ندا و مهیا میشی افریقایی (به قول خود مهیا )!!! البته ناگفته نماند هر دوتاشون نمکی و نازند بخصوص همین مهیا خانم! اما بزار بگم سونیا چی میگه: میگه تو میشی یک عدد لب با یک کله پر مو !!! با دوتا چشم از اون زیر میرها!!!!!!!     ...
3 خرداد 1390

پسر یا دختر؟!!!

Boy or Girl? Few days ago we had gone to your paternal grand parents' home. Ofcourse you were the topic! Every one was saying their prediction about your gender. Ame Masoum says that she has opened the Holy Quran and she is sure you are a boy! . Sonia is my assistant and a very nice friend at work; she believes you are a girl!! Grandparents, as it is normal in Iran, love to have a boy! But your dad says that he only wishes for a healthy baby and that’s all Me? I have been taking different, funny "boy or girl quizzes" the whole day today on the internet!!! The Chinese prediction tes...
27 ارديبهشت 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کنجد می باشد