نی نینی نی، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره

کنجد

روز مادر مبارک!---God wanted to be everywhere, therefore He created Mothers

1390/3/3 15:54
نویسنده : سارا وزیریان
722 بازدید
اشتراک گذاری

Mothers Day Quotes Graohics

امروز که من هم به جمع مادرها پیوستم  از همیشه بیشتر جای خالی مادرم رو احساس میکنم. آه اگر بود مثل همیشه نعمت بود. چقدر سوال داشتم ازت دیروز... آخرش سونیا باهام اومد و با کلی ترس و لرز رفتیم بیمارستان. چقدر خانم دکتری که اونجا بود بد اخلاق بود.نه ملاحظه همکار بودنم رو کرد نه نگرانیم رو بعنوان یک مامانی که تازه اول راهه و کلی هم ترسیده...

اینها مهم نیست مهم اینکه تو سالم بودیو من قلب کوچولوتniniweblog.com رو که اندازه یک نقطه هست دیدم! قربون قلب کوچولوش برم که انقدر تند تند میزنه! اولین عکس 8 هفتگیت رو فردا upload میکنم...به بابا نشون دادم، کلی ذوق کرده بود! و میگفت اینجوری تا آخر 9 ماه من همه رو دق میدم. بابا بزرگ هم نگران شده بودند... به بابا بزرگ و مامان بزرگ پدریت چیزی نگفتم.

از خاله سونیا هم تشکر کن که کلی دیروز با من معطل شد و پا به پای من استرس داشت! امیدوارم تو خوشیهاش جبران کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سونیا
3 خرداد 90 11:51
سلام نی نی ناناز: مامان مهربونت خیلی هواتو داره کوچولو. دیروز که رفتیم بیمارستان کلی استرس داشتیم فکر کنم تو کلی تو شیمبک مامانت به ما خندیدی شیطون بلا.با خودت گفتی : ببین هنوز نیمده چه کارا دارم می کنم. دیروز 1 نی نی کوچولوی 2 ساعته هم دیدیم یه دخمل ناز بود کوچولو. ما که نمی دونیم تو کدومشونی اما انشا الله که سالم و شیطون بیایی پیش ما.
سونیا
3 خرداد 90 11:54
تا یکی دو سال پیش روز زن رو بهت تبریک می گفتیم اما از حالا به بعد به جمع مامان ها هم اضافه شدی. روزت مبارک مامان مهربون. جای مامانت خالیه اما بدون مامان ها هیچ وقت بچه هاشون رو فراموش نمی کنند و از اون بالا بالاها مراقبشون هستند.
منا
3 خرداد 90 11:56
سلام .مرسی .من هم به شما تبریک میگم .من هم مثل شما وقتی مادر شدم .بیشتر از همیشه جای خالی مادرمو احساس کردم . انشاا... نی نی تون سلامت باشه وبلاگ شما هم قشنگه .شکلک ها رو از تو صفحه ارسال مطلب جدید .قسمت شکللک ها .پیدا کردم موفق وموید باشید
مامان آتین
3 خرداد 90 13:37
سلام گلم روزت مبارک منم پارسال روز مادر آتین تو دلم بود... یادش بخیر
سیما
3 خرداد 90 14:48
خوشم می یاد که داری تخته گاز پستت رو آپدیت می کنی. من همیشه سر مامانم غر میزدم که چرا دفتر خاطراتی که برام نوشتی اینقدر کوتاهه. من از نظر حجمی واسه دخترم تقریبا دو برابر مامانم نوشتم، ولی از نظر زمانی نه بیشتر. ضمنا فکر کنم نگین از همه بیشتر خوشحال شه،یه نفسی می کشه!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کنجد می باشد